تاریخ انتشار: ۰۰:۱۲ - ۰۶ مرداد ۱۴۰۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

چرا سریال تاسیان قربانی دوقطبی سیاسی ایران شد؟ | وقتی یک روایت عاشقانه زیر سایه جدل‌های تاریخی گم می‌شود

در روزگاری که هر محصول فرهنگی محکوم به تفسیر سیاسی است، تاسیان تلاش می‌کند از میانه عبور کند. این سریال یک مانیفست سیاسی نیست؛ روایت عاطفی نسلی است که بین «خواستن» و «شدن» گیر کرده‌اند.

چرا سریال تاسیان قربانی دوقطبی سیاسی ایران شد؟ | وقتی یک روایت عاشقانه زیر سایه جدل‌های تاریخی گم می‌شود

رویداد۲۴ | مازیار وکیلی- تاسیان یکی از مهم‌ترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی در سال ۱۴۰۴ بود. سریالی که نگاهی تازه و متفاوت به دورانی پرمناقشه داشت؛ دوران حکومت پهلوی دوم یکی از پیچیده‌ترین دوران تاریخی در ایران معاصر است. دورانی که در آن اتفاقات زیادی رخ داد که هر کدام از این اتفاقات می‌تواند دستمایه یک تحلیل مفصل سیاسی و اجتماعی باشد. ارائه یک تحلیل منصفانه از آن روزگار کار بسیار سختی است، دوران محمدرضا شاه پهلوی هم منتقدان سرسختی دارد و هم هواداران پرشوری. منتقدان سرسخت محمدرضا شاه پهلوی عمیقاً باور دارند که دوران زمامداری آخرین شاه ایران، سراسر سیاهی بوده و او به جز ویرانی و تباهی ارمغانی برای ایرانیان نداشته و در مقابل هواداران حکومت محمدرضا هم اعتقاد دارند که دوران زعامت او خیر و نیکی بوده و همه شاخص‌ها، خصوصاً شاخص اقتصادی در بالاترین سطح خود قرار داشت. این دو نگاه شاید شباهتی با یک دیگر نداشته باشند، اما در یک نقطه مشترکند؛ هر دو افراطی‌اند.

در چنین فضایی صحبت از سریالی که کوشیده نگاهی متفاوت و دور از کلیشه‌های دهه‌های اخیر به آن دوران تاریخی بی‌اندازد، کار سختی است. پاکروان به راحتی می‌تواند متهم به تطهیر خاندان پهلوی شود. اتهامی که در قسمت‌های ابتدایی متوجه سریال تاسیان شد و برخی رسانه‌ها تاسیان را به سفیدشویی ساواک متهم کردند. پاکروان، اما هنرمندانه و با تکیه بر توانایی‌هایش توانست سریال را به سرانجام معقولی برساند؛ بدون این که از مواضع خود کوتاه بیاید.

پایان این سریال، اما تفسیر‌های عجیب و غریبی به دنبال داشت؛ تماشاگرانی که هر کدام از ظن خود یار تاسیان شده بودند سعی کردند سریال و شخصیت‌های آن را به نفع خود مصادره کنند؛ جمشید نجات تبدیل به محمدرضا شاه پهلوی شد، برخی شیرین و برخی کارخانه را نماد ایران دانستند که به دست انقلابیون تندرو نابود شد و امیر هم نماد و نماینده مردم فریب خورده‌ای که شاید به اندازه انقلابی‌های افراطی مقصر نبود، اما با اقدامات خود جاده صاف کن انقلاب اسلامی شد.

سریال تاسیان ظاهرا قربانی سرنوشت همه محصولات فرهنگی ایران شده است؛ هر محصول فرهنگی، اعم از فیلم، سریال، کتاب، تابلوی نقاشی امروز مستعد تحلیل و در نتیجه آن قرار گیری در دوقطبی سیاسی است که ربط چندانی به خود اثر ندارد.

با این مقدمه طولانی و توضیحات مفصل درباره سریال تاسیان به سراغ این سریال و شخصیت‌های آن می‌رویم تا ببینیم مقصود خانم کارگردان از ساخت چنین سریالی چیست.

تینا پاکروان و کارنامه کاری‌اش

تینا پاکروان، برخلاف بسیاری از کارگردان‌های زن، سینما را نه از بازیگری یا دستیاری، که از سطر‌های مطبوعات آغاز کرد. او نوشتن را خوب بلد است؛ از هجده سالگی در مجله گزارش فیلم شروع به فعالیت کرد و با حضور در مجلاتی مانند ابرار سینمایی، صدا، دوربین، حرکت و هفته نامه سینمایی فکور به کار در مطبوعات سینمایی ادامه داد. او سپس به آمریکا رفت و در دانشگاه یو سی ال‌ ای سینما خواند و بعد از بازگشت به فعالیت در پشت صحنه سینمای ایران مشغول شد. پاکروان سابقه بازیگری هم دارد و در چند فیلم و سریال از جمله سال‌های مشروطه و خانه کاغذی بازی کرده است.


بیشتر بخوانید:

از بی‌برقی شاکی باشیم یا از بوس و بغل تاسیان؟| ستاد امر به معروف با کدام جامعه در ارتباط است

همه چیز درباره رستوران چاتانوگا؛ اولین نشانه‌های مدرنیزاسیون و فرهنگ غربی در پایتخت

جنجال‌ها را فراموش کنید، تاسیان واقعا سریال خوبی است؟

تینا پاکروان کیست؟


او تا به امروز سه فیلم سینمایی و دو سریال را کارگردانی کرده، فیلم‌ها و سریال‌هایی که در ظاهر شباهت زیادی به هم ندارند، اما می‌توان ردپای علایق پاکروان را در آنها مشاهده کرد، از نیمه‌شب اتفاق افتاد گرفته تا لس‌آنجلس تهران و خاتون، همیشه ردی از یک عشق نامتعارف، ملتهب و متضاد دیده می‌شود. تاسیان، اما نقطه اوج این مسیر است؛ روایت داستان‌های رمانتیک پاکروان در تاسیان شکل و فرم درستی به خود گرفته و این سریال را تبدیل به مهم‌ترین اثر این فیلمساز زن سینمای ایران کرده است.

قهرمان‌ها و ضدقهرمان‌ها: چه کسی نماد کیست؟

مهم‌ترین مناقشه درباره سریال پاکروان مربوط به شخصیت‌های سریال اوست؛ تفسیر‌هایی که بیانگر خطای تماشاگران در روزگار سیاست زده ایران است.

جمشید نجات، شاید پیچیده‌ترین مرد این روایت، از همان ابتدا تبدیل به پاشنه آشیل تفسیر‌ها شد. عده‌ای او را بازتابی از محمدرضا شاه دانستند، در حالی که کارگردان او را بر بستر شخصیت‌هایی مثل محمدتقی برخوردار یا برادران خیامی و حبیب القانیان طراحی کرده است: بورژوا‌هایی ملی‌گرا که قربانی هیجان انقلابی شدند.

نجات یک کارآفرین وطن پرست است که با تاسیس کارخانه و سرمایه گذاری در پروژه‌های اقتصادی قصد دارد به توسعه و آبادانی ایران کمک کند. فعال اقتصادی خودساخته‌ای که کار خود را از پایین‌ترین سطوح آغاز کرده و به موفقیت‌های بزرگی دست یافته است. نمونه‌های تاریخی نجات، صنایع مدرن از جمله پروفیل سازی، صنعت خودرو و صنعت لوازم خانگی را وارد ایران کردند، برای کارگر ایرانی شغل ساختند و به انباشت و تولید ثروت در ایران کمک کردند. این سرمایه داران ملی در سال‎های پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد بی مهری انقلابیون قرار گرفتند. انقلابیونی که تحت تاثیر افکار چپ تصمیم گرفتند تمام اموال این سرمایه داران را مصادره و به اصطلاح ملی کنند. تصمیمی که در نهایت باعث از بین رفتن بسیاری از صنایع شد و اقتصاد ایران را دچار مشکلات فراوانی کرد.

جمشید نجات سریال تاسیان دقیقاً به همان سرنوشت این سرمایه داران ایرانی دچار شد. در پایان سریال او همه چیز خود را از دست می‌دهد و حتی دخترش را؛ تا جمشید نجات ناکام‌ترین شخصیت این سریال باشد.

سرنوشت جمشید نجات سرنوشت بورژوآزی ملی ایران است که کوشید ایران را در مدار و مسیر توسعه قرار دهد، اما بدترین برخورد‌ها با او شد و نتیجه این برخورد‌های غلط هم وضعیت کنونی اقتصاد ایران است که به هیچ وجه جای دفاع ندارد.

شیرین نجات هم در مرکز سوء‌تفاهم‌ها قرار گرفت. برخی او را «ایران» دانستند، که قربانی شد. اما بیشتر از هر چیز، شیرین شمایلی از زن بورژوای دهه پنجاه است؛ دختران ساده‌ای میان شعر و سیاست، میان آزادی‌های فردی و روشنفکری محفلی، که انقلاب جایی برای آنها باقی نگذاشت. این جریان با ظهور انقلاب اسلامی و از بین رفتن طبقه بورژوآزی شهری، که نماینده و حامل ارزش‌های فرهنگی حکومت پهلوی بود، جایگاه خود را از دست دادند و مجبور به مهاجرت شدند.

امیر، را نماد مردمی معرفی کرده‌اند که از سر منافع شخصی با انقلابیون همراه شد تا به هدف خود برسد. اما نه تنها به هدف خود (وصال شیرین) نرسید که باعث شکست و نابودی جامعه ایران شد. این تحلیل هم تحلیل غلطی است. امیر شخصیتی ساده و هدف مشخصی دارد. او پسری است که از ریشه‌های مذهبی خود بریده و حالا عاشق شده است. عشقی که پاکروان در سراسر سریال کوشیده آن را مقدس جلوه دهد. موتور محرکه امیر همین عشق است و او حاضر است هرکاری بکند تا به این عشق برسد. پایان تلخ و تراژیکی که برای امیر رقم می‌خورد، بیش از هر چیز نتیجه تغییرات سیاسی در جامعه ایران است. در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جای امیر را مردانی گرفتند که بیشتر مبلغ ارزش‌های مردانه بودند تا رمانتیک. مردانی که برای اثبات مردانگی خود به جنگ رفتند و هشت سال در برابر دشمنی که به خاک ایران تجاوز کرده بود جنگیدند.

در این میان امید و نادر نماینده دو قطب اصلی انقلابیون مذهبی در ایران اواسط دهه پنجاه بودند. امید، پسر شریعتی‌خوان حسینیه ارشاد، که وارث انقلاب شد و نادر و رفقایش نماد و نماینده کارگران و دانشجویانی که جذب تئوری‌های مارکسیستی شدند و برای جامعه بی طبقه انقلاب کردند؛ تئوری‌هایی که همگی غلط از کار درآمد و ایده اداره مارکسیستی جامعه در خود شوروی هم شکست خورد تا مشخص شود تئوری‌های چپ گرایانه بیشتر یک سراب است تا یک واقعیت عینی برای اداره جامعه. دو چهره از انقلابیون ۵۷؛ یکی در قدرت ماند، دیگری حذف شد؛

و در نقطه‌ای تاریک‌تر، سعید، مأمور امنیتی‌ای است که نه آدم بد قصه است، نه قهرمان. وطن‌پرست است، اما روشش همان روشِ همیشه آشناست: سرکوب، پیشگیری، و کنترل. شاید طراحی همین شخصیت بود که برای پاکروان مشکل درست کرد و باعث شد تا اصول گرایان او را متهم به سفیدشویی ساواک کنند. هر چه بود سعید شخصیتی به مراتب پیچیده‌تر از امیر داشت. مقتدر و عمل گرا بود و دوست داشت ایرانی متفاوت و مقتدر بسازد. هرچند باید به این نکته هم اذعان کرد که در نهایت این دخالت همکاران سعید در دوران پهلوی دوم بود که زمینه‌ساز انقلاب اسلامی شد.

پایان بندی: یک شکست عاشقانه یا هشدار تاریخی؟

پایان تاسیان، از جنس پایان‌های باز نیست. تاسیان داستانی است که در آن، هرکس به نحوی بازنده است. سرمایه‌دار، عاشق، مأمور امنیتی، انقلابی، زن شهری... و شاید خود «ایران».

در حالی که تحلیل‌های سیاسی به سرعت سریال را از مضمون عاشقانه‌اش جدا کرده‌اند، پاکروان با خونسردی فیلم‌نامه‌ای نوشته که سیاست را بهانه‌ای برای پرداختن به عشق و زخم‌های باقی‌مانده از یک عشق نافرجام می‌کند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: تینا پاکروان ، سریال
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
محسن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۲ - ۱۴۰۴/۰۵/۰۶
0
2
سریال فوق العاده ای بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۵/۰۶
2
1
شروع نسبتا خوب با ادامه و پایانی افتضاح!آدمهای بی هویت و زاید ،منطق داستانی ضعیف ،بازیهای بسیار بد بازیگران ،تکرار ناشیانه کلیشه ها (پسر فقیر و دختر پولدار) ،شخصیتهای پا در هوا و بدون هویت. در یک کلام صرف پول و هزینه های گزاف برای هیچ!
یکی از بدترین سریال‌هایی که در عمرم دیدم !
نظرات شما